آرتین خان اول در بهار و تابستان 1394
پسر نازنینم اومدم برات از بهار و تابستون 94 مون بگم. البته با توجه به اینکه من خیلی دیر دارم مینویسم ممکنه یه چیزایی یادم رفته باشه. مثل هرسال لحظه سال تحویل رو خونه مامان فاطی و بابایی بودیم. و بعد دو سه روز با هم رفتیم بجنورد پیش خانواده مامان فاطی، یعنی مادرجون و باباجون من و خاله ها و داییم. ما خیلی دیر به دیر میبینیم اونا رو. بنابراین تعطیلات طولانی نوروز بهترین فرصته. خاله الهه و یاسان گلی هم که عیدو اسفراین بودن. یه قرار گذاشتیم و با هم رفتیم بش قارداش. ما از بجنورد اونا از اسفراین. دیداری تازه کردیم و خیلی خوش گذشت. برعکس اون روز خیلی هم سرد بود. خانواده خاله الهه هم بودن...
نویسنده :
مامان آرتین
11:57